مغالطه سلیطه / مهدی تدینی
به گزارش مبلغ مهدی تدینی نویسنده و مترجم در یادداشتی که در واکنش به ماجرای برخورد روحانی قمی با زن بی حجاب در درمانگاه نوشته است، آورده است:
«سلیطه» به معنای زن هرزهدهان، زباندراز، غوغاگر و فتنهانگیز است. چه در متون و چه در تصورات و فرهنگ عامه، «سلیطه» معنایی کاملاً منفی و زشت دارد و به عنوان «فحش» به کار میرود. زن سلیطه میکوشد حرف و موضع ناحق خود را با غوغاگری، ستیزهجویی و تندخویی پیش ببرد. «زن سلیطه» حتی به ضربالمثلهای ما راه یافته و میگویند: از سه چیز حذر کن: دیوار شکسته، زن سلیطه و سگ گیرنده؛ یا میگویند: «زن سلیطه سگ بیقلاده است».
اما آنچه ماهیت مفهوم «سلیطه» را میسازد، «زورگویی» است. زن سلیطه ماهیتاً زورگوست؛ روش زورگوییاش هم این است که ستیز میکند، زندگی را برای شوهرش جهنم میکند تا به هدفش برسد. به همین دلایل اینکه برخی در پاسخ ناسزای «سلیطه» به #مادر_قمی میگویند «ما سلیطهایم» نسبت ناروایی به زنان ایرانی است.
آیا مادر قمی میخواسته است با زورگویی موضع ناحقی را به کرسی بنشاند؟ اگر مادر قمی قانون را به نفع خود (و نه به گمانش، علیه خود) میدید، نیازی به چنین رفتاری میدید؟ آیا اینکه ما نخواهیم کسی از ما فیلم و عکس بگیرد، زورگویی است؟ و اصلاً زنی که فرزند بیماری دارد، در بیمارستان است و بعد تشنج میکند، شبیه آدم سلیطه و زورگوست یا آدم مستأصل و مضطرب؟
و اما برویم سراغ هشتک «ما سلیطهایم!»؛ رفتار و خواست زنان ایران کِی، کجا و در چه مواردی مصداق «سلیطگی» بوده است؟ زن ایرانی سر حقوق و پوشش خود بحث دارد و بابت آن بسی رنج دیده، کجای این زورگویی است؟ مسئلۀ زن ایرانی این بوده است که زیر سلطه نباشد، حق برابر داشته باشد. روح برابری با مفهوم سلیطگی که زورگویانه است، در تضاد است.
برخی هم میگویند: نه! منظور این است که اگر اسم کار مادر قمی «سلیطهبازی» است، پس همۀ ما سلیطهایم! اما این حرف هم احساسی و نسنجیده است. چرا باید با چنین جواب تأملنشدهای به یک برچسب نادرست تن داد؟ این جور جوابها شاید در دعواهای خانوادگی و خیابانی کار را راه بیندازد، اما به یک جنبش اجتماعیِ موجه و آبرومند که امید زنان خاورمیانه است، هیچ ربطی ندارد. وقتی یک سفیدپوست نژادپرست به یک سیاهپوست که دنبال رفع تبعیض نژادی بود میگفت «تو اوباش و آشوبگری!»، آن سیاهپوست نمیگفت: «آره! من اوباشم! من آشوبگرم!» بلکه میگفت: «من حقطلبم»، «من از حقم دفاع میکنم».
حرف حق زنان ایران را باید شنید. نباید زن ایرانی به خاطر سبک زندگی خود مضطرب و تحت ستم باشد. قانون را باید کسانی وضع کنند که قرار است خودشان هم اجرا کنند. و تلاش زن ایرانی برای رسیدن به چنین هدفی هیچ ربط صوری و ماهوی با سلیطگی ندارد.