واکنش عجیب بنی صدر به ادعای اسیر عراقی درباره فرمانده محسن وزوایی
به گزارش خبرگزاری keysunbuy، یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: «شهید محسن وزوایی ۳۰۰ نفر از سربازان بعثی را تنها با ۶ نیرو اسیر کرده بود؛ آن هم توی آن اوضاع بگیر و ببند، روی ارتفاعات هزار و ۵۰ متری بازی دراز کرمانشاه.
بنابر گزارش فارس، یکی از اسرا چیزی میگفت. هر کس را جلو میفرستادیم قبول نمیکرد. زبانش را نمیفهمیدیم. آخر سر یک نفر پیدا شد تا حرفش را ترجمه کند.
اوضاعی درست کرده بود. فرمانده اسرا بود و خودش را به زمین و زمان زد که میخواهم فرماندهتان را ببینم.
مشکوک میزد. یکی دیگر را فرستادیم. جدی و محکم سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: «نه، این فرمانده شما نیست!»
داشتیم بیشتر مشکوک میشدیم. پرسیدیم: «مگر تو فرمانده ما را دیدهای؟»
بدون معطلی سرش را به تأیید تکان داد: «وقت حمله شما سوار اسب سفید بود. هر چه به سمتش شلیک کردیم، انگار نه انگار!»
فرماندهمان محسن وزوایی بود. وقتی حرفها را شنید، پاهایش شل شد و بیاختیار روی زمین افتاد. مانند ابر بهار اشک میریخت.
بنی صدر در جواب حرف وزوایی و ماجرای عنایت اهل بیت علیهم السلام به عملیات بازی دراز، در روزنامه انقلاب نوشت: «این پاسدارها برای تضعیف من این حرفها را میزنند. اگر اسب سفید در کار است، چرا به جنوب نیامده و به غرب رفته؟»
شهید بهشتی هم بهترین جواب را به او داده بود: «خانقاه عارفان بازی دراز است.»
منبع: کتاب «سربندهای یامهدی؛ خاطراتی از ارتباط شهدا و امام زمان(عج)»
27215